خدا جونم ممنونتم
تا تورو دارم حس میکنم دنیا تو دستامه وقتی که عشقت مثل نفس همیشه همرامه دیگه باور کن که بودنت تموم دنیامه. به تو نزدیکم وقتی زیر بارونم چجوری بگم خداجون از تو ممنونم.......... ممنونم واسه این زندگیو هوای تازه واسه هرچی که منو یادتومیندازه واسه امروز که نمیذاری تموم شه من تورو دوست دارم بی حدو اندازه ...
نویسنده :
مامان دخترا
11:55
سفرنامه .روز دوم
بعد از اینکه از خواب بیدار شدیم جای دوستان خالی دوباره پریدیم لب دریا و دیگه بماند بهار ی که مثل ماهی خودشو مینداخت توی دریا و غیرقابل کنترل بود بچم اولش مخش هنگ کرده بود از اینن همه آب اینجا هم بعد اب بازی خودشو روی ماسه میپوشوند تا گرمش بشه البته به کمک دایی بهار و بابا حسام بهار و باباجون خاک بازی از نوع خانوادگی منهای کوچولومون که هنوز نیست ..کودک درون من و بابا حسامم عجیب فعال شده بود به جاهایی هم بچمون نبود منو حسام گل بازی میکردیم بهار به کی داری اینجوری ادا میکنی؟؟؟؟؟؟...
سفرنامه یزد_بابلسر.روز اول
ساعت 5 و نیم صبح ما به همراه خانواده مامان راهی راه طولانی شمال شدیم ...از یزد تا بابلسر چیزی حدود 900 کیلومتر میشه و جاده هایی که تا دامغان فقط و فقط و بیابون و خاک و کویره دیده میشه و هر چی کولر ماشین روشن بود این گرمای طاقت فرسا هم قابل تحمل میشد برامون ...حدود ساعتای 8 و نیم رسیدیم به امامزاده جلال الدین که نمیدونم کجای این کویر بود و صبحونه خوردیم ...بهارم به شدت گرسنه شده بود و از 5 و نیم صبح اونم پا به پای ما بیدار بود و مشغول شیطنت همیشگیش ... این بهار خانم ساعت 9 صبح در حالی که روده کوچیکه بزرگه رو خورده بود بعد از اینکه صبحونمونو خوردیم بهار رفت مشغول آب بازی....بلـــ...
مسافرت
سلام دوستای عزیزم .........چند روزی داریم میریم مسافرت و نیستیم ایشالا با کلی عکس میایم پیشتون ن ...
خانم خوشگل مامان
بدون عنوان
وقی بوسه ها مرهم درد میشن......................... ...
نابغه ی من
چند روز پیش همراه مامانم و بهار رفتیم آرایشگاه برای اصلاح صورت....اون روز بهار به صورت موشکافانه ای نگاه آرایشگر میکرد امروز بهار دوون دوون در حالی که یه نخ روی قالی پیدا کرده بود اومد طرفم و شروع کرد ادای آرایشگر رو بیرون آوردن و اصلاح صورت من خیلی هم حرفه ای ادای بند انداختن رو دراورد .........قیافه ی من و مامانم بعد از اینکه کلی قربون صدقش رفتیم خدایا بچه های این دور زمونه چی هستن؟؟؟؟ ...
بدون شرح......
لوس شدن از نوع بهاری
لوس شدن بهار وقتی یه خواسته ای داره و میخواد با پنبه سرمونو ببره چهره مبارک این حالتی میشه ....وماهم عین بچه ندیده ها شروع میکنیم به ماچ و موچ کردن دخملی و اطاعت از اوامر ایشون ...
نویسنده :
مامان دخترا
15:36